شازده کوچولوی 2 ساله
تولدت مبارک عزیزم امروز 7 خرداد یادآور لحظات پر دلهره و شیرین برای من و بابات هست، یاد لحظه تولدت میافتم باز ترس و نگرانی میاد سراغم ... آخه شازده کوچولوی من تو اونموقع زود اومدی وقتش نبود و بابایی هم پیشمون نبود .. من و خاله جون با چه استرسی رفتیم بیمارستان... ولی خوشحالم که سالمی و هستی ... اینروزا شیطون شدی و تکیه کلامت شده نهههههههههههههه... هر کاریو میخوای خودت انجام بدی ...این یعنی اینکه پسرم 2 سالش تموم شده و بزرگتر شده ، میخواد مستقل باشه و همه چیزو به چالش بکشه... حرف زدنت بهتر شده جمله ها رو کامل میگی و من خوشحالم از شنیدن حرفای شیرینت عزیزم آرتین جان، بدون که خیلی دوست داریم و ...